یک میلیونر خودساخته: چگونه ثروت، روابط و دوستان من را تغییر داد

«لیزا جانسون»، استراتژیست کسب‌وکار و یک میلیونر خودساخته که از ۳۵ هزار پوند بدهی به درآمد ۲۰ میلیون پوندی رسید، می‌گوید ثروتمند شدن باعث شد برخی دوستان قدیمی‌اش را از دست بدهد و اعتماد به افراد جدید برایش سخت شود.

براساس گزارش بیزینس‌اینسایدر، «لیزا جانسون» (Lisa Johnson)، مدیرعامل و استراتژیست تحسین‌شده کسب‌وکار، در داستانی شخصی و تامل‌برانگیز، از جنبه‌ای پنهان و کمتر گفته‌شده از موفقیت مالی پرده برداشته است: «تنهایی».

داستان جانسون هشت سال پیش آغاز شد؛ زمانی که او با بدهی ۳۵ هزار پوندی (حدود ۴۴,۸۰۰ دلار) دست‌وپنجه نرم می‌کرد، دوقلوهایی خردسال داشت و به‌تازگی ازدواج مجدد کرده بود. او به یاد می‌آورد: «ما برای پرداخت اجاره‌بها تقلا می‌کردیم و بودجه‌بندی غذا دقیق و حساب‌شده بود.»

او تصمیم گرفت به شغل سابق خود به‌عنوان دستیار شخصی بازنگردد، زیرا حقوق دریافتی‌اش کمتر از هزینه مهدکودک بود. در عوض، بدون هیچ تجربه‌ای، تصمیم گرفت یک شرکت برنامه‌ریزی عروسی راه‌اندازی کند. او می‌گوید: «من مهمانی‌ها را دوست داشتم و ساده‌لوحانه فکر می‌کردم برنامه‌ریزی عروسی ادامه همان است.»

این کسب‌وکار در ابتدا شکست خورد. جانسون که پولی برای آموزش دیدن نداشت، به منابع رایگان روی آورد: «در تمام وبینارهای رایگانی که پیدا می‌کردم شرکت کردم و کتاب‌های متعددی از کتابخانه درباره راه‌اندازی کسب‌وکار خواندم.»

پس از یادگیری اصول برندسازی، پیام‌رسانی و جذب مشتری ایده‌آل، کسب‌وکار او در عرض یک سال سودآور شد. به زودی، دیگران از او درباره راز موفقیتش پرسیدند و این، مسیر تازه‌ای را باز کرد. او شروع به آموزش آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار به دیگران کرد.

در سال ۲۰۱۷، مجموع درآمد او از برنامه‌ریزی عروسی و مربیگری آنلاین به ۶۰ هزار پوند رسید. نقطه عطف در سال ۲۰۱۸ با راه‌اندازی اولین دوره آنلاین او رقم خورد: درآمد ۶۰ هزار پوندی تنها در یک هفته. اوج این موفقیت در سال ۲۰۲۰ و همزمان با شروع همه‌گیری کرونا بود که درآمدی بیش از آن را در یک هفته تجربه کرد.

در مجموع طی هشت سال گذشته، لیزا جانسون درآمدی بالغ بر ۲۰ میلیون پوند (بیش از ۲۶ میلیون دلار) کسب کرده است.

بهای سنگین ثروت؛ از دست دادن دوستان

جانسون در محله‌ای دولتی (Council Estate) در انگلستان بزرگ شده بود؛ جایی که نگرش عمومی نسبت به پول و ثروت منفی بود. او می‌گوید: «وقتی ناگهان پولدار شدم، نگران قضاوت مردم بودم و بیشتر نگران بودم که ثروت، شخصیت مرا تغییر دهد.»

برخلاف انتظارش، خانواده‌اش تغییری نکردند و به موفقیت او افتخار می‌کردند. اما پذیرش خانواده‌اش باعث شد که او برای شوک بعدی آماده نباشد: از دست دادن دوستان.

«فکر می‌کنم برای برخی افراد سخت بود که منِ قبلی را با زندگی جدیدم تطبیق دهند.» جانسون عادت داشت در شبکه‌های اجتماعی به صراحت درباره پول صحبت کند؛ هم درباره تلاش برای خروج از بدهی و هم درباره تغییر ذهنیتش نسبت به ثروت.

او معتقد است این صراحت، که در بریتانیا اغلب «ناشایست» تلقی می‌شود، برخی دوستانش را آزرده خاطر کرد. او با نظرات منفعلانه-تهاجمی زیادی روبرو شد: «برای تو که راحت است»، «شانس هم شانس تو بود» و «این است زندگی طبقه مرفه».

جانسون تاکید می‌کند که رفتارش با دوستانش تغییری نکرد، اما رفتار آن‌ها با او تغییر کرد. «آن‌ها به سادگی مرا کنار گذاشتند و ناپدید شدند. شوکه شده بودم.» او اشاره می‌کند که این افراد بیشتر دوستان محیط کار بودند تا دوستان دوران کودکی. در نهایت، این اتفاق فرصتی بود تا دوستان واقعی خود را بشناسد.

چالش اعتماد: آیا دوستی‌ها واقعی هستند؟

بخش سخت‌تر ماجرا، پیدا کردن دوستان جدید بود. با تغییر سبک زندگی – از خانه دولتی به خانه‌ای چند میلیون دلاری – ثروت او آشکار شد و دیگر نمی‌دانست آیا افراد به خاطر خودش با او دوست می‌شوند یا به خاطر آنچه می‌توانند به دست آورند. «متاسفانه، اکنون همیشه به انگیزه‌های افرادی که می‌خواهند با من دوست شوند، مشکوک هستم.»

برخی از این دوستان جدید درخواست‌هایی داشتند و اگر جانسون پاسخ «نه» می‌داد، دیگر خبری از آن‌ها نمی‌شد. افرادی که به آن‌ها اعتماد کرده بود، مبالغ هنگفتی برای «مشکلات حیاتی» درخواست می‌کردند. جانسون که طعم بی‌پولی را چشیده بود، اغلب کمک می‌کرد، اما بعدا می‌فهمید که دلیل درخواست، آن چیزی نبوده که ادعا می‌کردند. وقتی برای بار دوم درخواست می‌کردند و او مخالفت می‌کرد، با سکوت آن‌ها مواجه می‌شد. «ویرانگر بود.»

بازگشت به ریشه‌ها؛ دایره امن اعتماد

امروزه، لیزا جانسون یک گروه ۲۰ نفره از دوستان صمیمی دارد که بیشتر آن‌ها را حداقل ۱۰ سال است می‌شناسد؛ یعنی از زمانی که او هیچ چیز نداشت. «آن‌ها مرا قبل از پولدار شدنم دوست داشتند و من می‌دانم که می‌توانم به آن‌ها اعتماد کنم.» اگرچه آن‌ها هرگز درخواستی نداشته‌اند، جانسون هر سال آن‌ها را به یک سفر تفریحی (سفر با قایق تفریحی در یونان) می‌برد.

با رشد کسب‌وکارش، او چندین نفر از اعضای خانواده و دوستان نزدیکش را استخدام کرده است؛ افرادی که هم مهارت لازم را داشتند و هم مورد اعتماد کامل او بودند. بهترین دوست او از ۱۲ سالگی، اکنون مدیر مالی شرکت است. خواهرش مدیر شبکه‌های اجتماعی و دیگر دوست صمیمی‌اش (با ۱۵ سال سابقه دوستی) مدیر عملیات است.

جانسون می‌گوید: «اگرچه دوستان کمتری نسبت به گذشته دارم، اما آن‌هایی که دارم کیفیت بالایی دارند. تعداد دوستان برایم مهم نیست، بلکه داشتن چند دوستی شگفت‌انگیز و حمایتگر اهمیت دارد. با وجود آن‌ها در کنارم، احساس تنهایی نمی‌کنم.»

مطالب مرتبط

دیدگاه‌تان را بنویسید